شهریور ۹۵ پسری که عاشقم بود و منم خیلی دوستش داشتم کتاب «من پیش از تو»رو بهم هدیه داد.گوشه صفحه اولش نوشته بود تو را من چشم در راهم.تو اون دو سالی که با هم در ارتباط بودیم به همدیگه کتاب های مورد علاقه مونو معرفی میکردیم و میخوندیم.بعد از ازدواجم دلم نیومد اون کتاب رو با خودم نیارم به خونه جدید.آوردم و گذاشتم توی کتابخونه و برام خیلی با ارزشه.این تنها یادگار از اولین عشق زندگیمه و تا آخر عمرم نگهش میدارم و مواظبش خواهم بود.
من پیش از تو عشق رو نمیشناختم.حسش نکرده بودم.تو اومدی و دنیامو زیر و رو کردی.تو اومدی و اگرچه الان دیگه نیستی ولی هنوز هم خیلی از شب ها پیش میاد که خوابتو میبینم.تو خالصانه عاشقم بودی.هیچوقت هیچوقت هیچوقت ذره ای منو نرنجوندی،منو نترسوندی،عشقت یه عشق بی قید و شرط بود.کاش آدمهایی مثل تو تکثیر میشدند.امیدوارم هرجایی که هستی حالت خوب باشه.
درباره این سایت